بررسي اهميت‌ تاريخ حديث شيعه و کتاب بحارالانوار در گفتگو با تلخيص‌کننده اين‌کتاب

Saturday، ۲۵ Amordaad ۱۳۹۹

احادیثی که حفظ چهل حدیث از  آنها توصیه شده، از بهترین دلایل اهتمام پیامبر(ص) به نقل، ضبط، حفظ و تدوین حدیث است. در گفتگو با «حسین درگاهی»، مصحح و محقق علوم قرآن و حدیث به بررسی ابعادی از تاریخ حدیث شیعه پرداختیم  او اخیرا  اثر گرانسنگ 110 جلدی بحارالانوار را تلخیص کرد که همراه با ترجمه در هفت مجلد با عنوان «تحفه آثار» منتشر شده است.

درگاهی، موسس موسسه فرهنگی، علمی و انتشاراتی شمس‌الضحی متولد1331 از زنجان است که به خاطر علاقه به علوم قرآن و حدیث از اوائل دهه50 به مطالعه در این علوم پرداخت و از سال 1354 تا پایان عمر  علامه سید‌‌جلال‌الدین محدث اُرموی با وی  همکاری داشت.

تصحیح کتاب‌های کشف‌الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع) اثر علامه حلی، تفسیر کنزالدقائق و بحرالقرائب اثر محمد بن محمدرضا قمی، تفسیر نهج‌البیان عن کشف معانی‌القرآن اثر محمد بن حسن شیبانی(قرن ششم)، سفینة‌النجاة اثر مولی محمد طاهر قمی (قرن یازدهم)، «سه اُرجوزه» از ابن داوود حلی(قرن هشتم)، تلخیص تفسیر نهج‌البیان (قرن نهم)، تفسیر المعین اثر میرزامحمد کاشانی و نیز تألیف آثاری مانند پیامبری و پیام؛ کتاب‌شناسی علامه مجلسی؛ مجموعه استقبال‌ها از دوازده بند محتشم؛ ای‌کاش با تو بودن (درباره عاشورا)؛ با بهشت سعادت در سراچه دل (روش زندگی از منظر اهل بیت(ع))؛ از مهم‌ترین آثار
 اوست.

برای ورود به بحث لازم و ضروری است که بدانیم که اهمیت احادیث در چیست؟ و رجوع به احادیث در دوران حیات پیامبر(ص) و ائمه(ع) و در زمان غیبت امام معصوم(ع) چه تفاوتی با هم دارد؟

از جمله اموری که مؤمنان بدان امر شده‌اند اجرای دستورات خداوند و انبیاء است. خداوند در آیه 24 سوره انفال می‌فرمایند: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات می‌بخشد، آن‌را اجابت کنید.»، اما حیات بخشیدن کار و فعلی نیست که از عهده ما انسان‌ که برآید و خداوند در آیه 44 سوره نجم می‌فرمایند: «و هم اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند.»، لکن طرق آن را برای ما تبیین کرده و ما موظف شده‌ایم که بستر آن را فراهم کنیم تا جزو مردگان به حساب نیاییم و یکی از طرق آن و شاید بتوان گفت از جمله مهم‌ترین وسایل این مهم رجوع به احادیث است، چنانچه فرموده‌اند «أن حدیثنا یحیی‌القلوب: همانا حدیث ما قلب‌ها را زنده می‌کند.» در روز قیامت آنچه را که خریدارند قلب سلیم است و قلبی که زنده نباشد چگونه قضاوت در مورد سالم بودن آن موضوعیت پیدا می‌کند، جز با احادیث معصومین(ع). اینک در دوران غیبت امام عصر(عج) این ما هستیم و احادیثی که به همت بزرگان و علمایی که پیش از ما زیسته‌اند به ما رسیده است و این‌گونه است که برماست که این میراث عظیم و متبرک را بزرگ داریم و واسطه‌های آن را ارج گذاریم.

رسول اکرم(ص) در طول حیات خود و حتی در آخرین لحظات عمر شریفشان مکرر و به طرق مختلف حدیث مشهور ثقلین را نقل فرمود‌ه‌اند. شاید بتوان گفت یکی از بارزترین مصادیق آنچه که ما را به اهل بیت(ع) متصل می‌کند تمسک به احادیث و آثار به جای مانده از حضرات معصومین(ع) است. از حدیث شریف ثقلین نتایج مختلفی به دست می‌آید که از جمله آنها حجیت روایات معصومین(ع) و ضرورت رجوع به روایات معصومین(ع) است.

اطاعت و تبعیت از ولی‌الله از ضروری‌ترین مباحث تشیع است که خدای متعال در جای جای کلامش بدان اشاره فرموده است خصوصا در آیات 59 و 80 سوره نساء. یکی از ابزارهای تبعیت از حجج الهی دیدن آن حضرات است که این مهم برای ما که در دوران غیبت آخرین ولی و حجت الهی به سر می‌بریم دست یافتن به آن شرایط عادی ممکن نیست، لذا به ابزار دیگری متمسک می‌شویم که آن ابزار دیگر روایات و احادیث معصومین(ع) است که اگر ما حیات رسول اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) را ندیده‌ایم، اما کسانی بوده‌اند که فعل آنان را دیده و تقریر و قول آنان را شنیده‌اند و برای نسل‌های بعدی نقل کرده‌اند و پس از آنان افراد امینی در میان مردم آمدند و با رعایت امانت به نشراحادیث منقول و جمع‌آوری اخبار وارده از معصومین(ع) پرداخته‌اند تا این‌که هم‌اکنون میراثی سترگ و ارزشمند به دست ما رسیده است.

امام محمدباقر(ع) در حدیثی به فرزند خود چنین فرمودند: فرزندم، حد دانش و درک پیروان مکتب علی(ع) را از این‌که آنان چه مقدار سخنان معصومین(ع) را آموخته و درک کرده‌اند و به دیگران می‌آموزند به‌دست بیاور، زیرا شناخت آنان از گفتار پیشوایان دین و آگاهی ایشان به‌وسیله درک فرمایشات معصومین باعث می‌شود که مؤمن خود را به بلندترین قله‌های ایمان برساند، من کتابی از حضرت علی(ع) مطالعه کردم که این عبارت را در آن مشاهده کردم؛ معیار ارزش و مقام هر کس اندازه آگاهی و شناخت وی است، زیرا خداوند تبارک و تعالی هنگام سنجش اعمال انسان به اندازه خردی که در دنیا به او داده است، کردارش را حساب می‌‌کشد.

در دوران غیبت کبری وضعیت و تاریخ حدیث چه سیری داشته است و حوزه‌های حدیثی چگونه تشکیل شد؟

در ابتدای غیبت کبری حوزه‌های مختلف حدیثی به همت علما و بزرگان بر پا شد که از جمله آنها حوزه‌های مرو، قم، بغداد و ری بود. در هر یک از این حوزه‌ها علمایی پرورش یافتند. مثلا علمای حوزه حدیثی قم در قرن‌های سوم تا پنجم زکریا بن آدم قمی، احمد بن محمد بن عیسی، علی بن ابراهیم قمی صاحب تفسیر قمی، محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی صاحب کتاب الکافی و شیخ صدوق استاد شیخ مفید بودند و شیخ صدوق به تنهایی300 عنوان کتاب نگاشته است.

حسین درگاهی:
بحارالانوار برای افراد نوپای در فهم و درایت نوشته نشده است بلکه مجلسی آن را برای فهیمان و فقیهان دین‌شناس نوشته که سره را از ناسره می‌شناسند و از لابلای سیاهی‌ها، سپیدی و راه را از چاه تشخیص می‌دهند و چه بسا از علل سردرگمی عده‌ای از مردم در این دریای نورانی معارف کتاب و سنت، همین باشد

علمای بزرگی از حوزه حدیثی بغداد در قرن چهارم و پنجم تربیت شدند، مانند محمد بن محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید، سید ‌مرتضی شاگرد اول شیخ مفید و سید ‌رضی گرد‌آورنده نهج‌البلاغه و شیخ طوسی. آنچه تألیفات این دوره از تاریخ شیعه بود به جوامع متقدم شهرت یافت که عبارتند از: کتب اربعه «الکافی» نوشته مرحوم کلینی، «تهذیب» و «استبصار» از شیخ طوسی و «من لا یحضر الفقیه» از شیخ صدوق. پس از آن از قرن ششم تا یازدهم تقریبا دوران فترت حدیثی به شمار می‌رود هرچند علمایی نیز همچون سید بن طاووس و علامه حلی نیز در این دوران زیسته‌اند، اما پس از آن در قرون یازدهم و دوازدهم مجددا حدیث شکوفایی شد و جوامع متأخر حدیثی از آثار این دوره به شمار می‌روند که عبارتند از: «وافی» از ملا محسن فیض کاشانی، «وسائل‌الشیعه» از شیخ حر عاملی و «بحارالانوار» از علامه مجلسی و «مستدرک وسائل‌الشیعه» از حاجی نوری.

در مورد اهمیت بحارالانوار و عظمت کار علامه مجلسی در تدوین آن، مطالب زیادی گفته و نوشته شده است، نظر شما در این ارتباط چیست و چرا شما از میان آثار مختلف، این کتاب را برای تلخیص استفاده کردید؟

بیش از 3 قرن است که نام علامه مجلسی با بحارالانوار عجین شده و اعجاب علما و اندیشمندان را برانگیخته است. محققانی در تجدید چاپ آن تلاش کردند، تلاشگرانی آن را تلخیص کرده و فهرست زده‌ و در تکمیل کار آنان، دیگران به استدراک روی آورده‌اند و معاجم را پدید آورده‌اند، اما از آنجا که از دریای نور هر چه مروارید گرفته شود، باز هم کم است هنوز هم ظرفیت وجود دارد که این کتاب مورد توجه بیشتر اهل تحقیق قرار گیرد.

بحارالانوار کتابی است کهنه نشدنی که هر بار با مراجعه به آن، زنگار از دل‌ها زدوده شده و با تابش نور از روایات، تاریکی از قلب‌ها گرفته می‌شود. باب به باب کتاب بحارالانوار جلوه‌ای است از گام‌گذاری او در مسیر بندگی حق متعال و تسلیم و تواضعش در برابر فرمایش قویم و استوار رسول خدا(ص) در حدیث ثقلین. افتتاح هر باب از کتابش با آیاتی است از قرآن کریم و پس از آن، روایاتی متناسب با موضوع، آن هم براساس چینش خاص خودش. جالب آن که او به نقل مورخان و محدثان دیگر نیز احترام گذاشته و نقل آنها را در جای‌جای کتابش می‌آورد تا فرد تیزبین به ناقل و راوی و نحوه روایت بنگرد. بنابراین با تأملی می‌توان گفت بحارالانوار برای افراد نوپای در فهم و درایت نوشته نشده است، علامه، بحارالانوار را برای فهیمان و فقیهان دین‌شناس نوشته که براحتی سره از ناسره را می‌شناسند و از لا‌به‌لای سیاهی‌ها سپیدی و راه را از چاه تشخیص می‌دهند و چه بسا از علل سردرگمی عده‌ای از مردم در این دریای نورانی معارف کتاب و سنت همین باشد. همان‌گونه که ممکن است برای عده‌ای مایه ضلالت و گمراهی باشد، چراکه به حکم عقل برای شنا کردن در دریا، شناگری لازم است وگرنه غرق شدن را به دنبال دارد. از مراجعه شیخ حر گرفته تا شیخ نوری در تألیف مستدرک‌الوسائل و سایر علما و محققانی که در تحقیق و تألیف‌های خود به این مرجع عظیم مراجعه کرده‌اند، همه و همه نشان از اهمیت این مجموعه گرانقدر دارد.

علامه مجلسی با این‌که به نص قرآن و حکم عقل، محب خاندان وحی بودند، لیکن در مراجعه به مأخذ شیعی پیشین راه اعتدال را پی گرفته و به آن کتب مراجعه نکرده جز در مواردی که نص محکم با اسناد قوی، او را به اطمینان برساند. همچنین ایشان برای نقل کلامش، بهترین و دقیق‌ترین نسخه را برگزیده است. تسلط او بر انبوه روایات را در بیان‌های متعدد او می‌توان یافت. در هر باب که وارد شده گویا تنها محقق همان باب است و بس. به مقایسه و تطبیق بین نقل‌ها و متن‌ها پرداخته، لغات مشکل و اصطلاحات خاص را شرح می‌دهد. در مواضع دقت در نقل، کلام حکیمانه‌اش راهگشاست. با این همه دقت، فهم خود را اندک می‌داند و خود را مقابل دریای ژرف معارف ناتوان می‌بیند. آنجا که خرد از درک مطلب روایت در می‌ماند، روایت را رها نمی‌کند و به عجز خود اقرار می‌کند. این تواضع در برابر کلام معصومین(ع) خود نشان از خرد والای این فقیه کم‌نظیر دارد.

کار تلخیص شما از کتاب گرانسنگ بحارالانوار چگونه و براساس چه روشی بوده‌که به مطالب آن لطمه‌ای نزده است ؟

علامه محقق آیت‌الله سید‌عبدالعزیز طباطبایی همیشه می‌گفت که بحارالانوار را برای بهره‌مندی بیشتر باید تلخیص کرد و خودشان 2 بار دیدگاه خود را در مورد ضوابطی که باید در این امر رعایت شود، به بنده گفته بود. آن ضوابط از این قرار است که «بحارالانوار کتاب حدیثی شیعی است، لذا در تلخیص آن، روایاتی که از منابع غیر شیعی است، باید حذف شود، همچنین بحارالانوار کتاب فقهی نیست و کسانی که نیازمند مراجعه به احادیث فقهی هستند، به آن مراجعه نمی‌کنند، لذا این قسمت نیز در تلخیص قابل حذف است. بحارالانوار کتاب تفسیر نیست، لذا آیات و تفاسیر آن در تلخیص باید کنار گذاشته شوند؛ کسی که طالب تفسیر آیات است به کتب تفاسیر مراجعه می‌کند و این در حالی است که بیشتر توضیحات آیات در بحارالانوار از مجمع‌البیان گرفته شده است. احادیث مشابه بایستی حذف و از میان آنها، آنهایی که از جامعیت بیشتر و سند و مصدر ممتازتری برخوردارند، آورده شود.»

در این تلخیص، ما به آنچه ایشان پیشنهاد داده بودند، عمل کردیم، الا این‌که برای حفظ جامعیت بحارالانوار تلاش شد که حتی‌المقدور عنوان هیچ بابی حذف نشود و در مورد ابواب فقهی نیز چنین رفتار و عمل شد. همچنین در حاشیه متن عربی احادیث جای هر کدام در بحارالانوار 110 جلدی نمایانده شده و برای سرعت و سهولت خوانندگان فارسی زبان در متن ترجمه از ذکر مصدر و سند حدیث خودداری شده است.

در ادبیات همه ملل تلخیص آثار مفصل برای تسهیل بهره‌مندی از آنها بویژه برای کسانی که مجال یا مایه استفاده از آنها را ندارند، امری متداول است، این کار سابقه‌ای در فرهنگ مکتوب شیعی هم داشته است؟

بله. برای نمونه تفسیر تبیان شیخ طوسی را ابن ادریس منتخب کرده است. تفسیر نهج‌البیان عن کشف‌ معانی القرآن محمد بن حسن شیبانی شیعی نوشته قرن ششم، توسط محمد بن علی نقی شیبانی در قرن دهم مختصر شده است. همچنین تفسیر «صافی» ملامحسن فیض کاشانی توسط خود او 2 بار به نام‌های «مصفّی» و «اَصفی» خلاصه شده است. شیخ حر عاملی کتاب مفصل جامع وسائل‌الشیعه خود را 2 بار جمع‌تر کرده، سیدعبدالله شبّر تفسیر «مفصل» خود را 2 بار و همچنین کتاب «جامع‌الاخبار و الاحکام» خود را یک‌بار ملخص کرده است.

نویسنده: سید حسین امامی - جام جم

منبع